رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

رادین....جوانمرد کوچک

رادین موشی

اگه یه دقیقه ازت غافل بشم از کجاها که سر در نمیاری بعضی وقتا به سختی می تونم پیدات کنم گلکم ....     اینجا رو واقعا شاهکار کردی نمی دونم چطوری خودتو اون پشت جا دادی خوشکلم   اخه این چه کاریه شکر مامان.   ...
21 مهر 1391

یه کار جدید

چند بار بیشترنذاشتمت تو روروک  چون خودتم زیاد دوست نداری و در ضمن دکتر روحانی هم (دکتر رادین) معتقد بودن که چون هر ماه تو رشد بچه برای یه کاریه فقط در صورتیکه خودت دوست داری باید از رو روک استفاده کنیم ولی دیروز یه خورده تونستی با روروکت  جلو و عقب بری و حسابی کیف کردی....     اینم وقتی که تو روروک حوصلت سر میره   ولی کالسکه رو دوست داری چه بیرون و چه توی خونه       خب اینم یه عالمه عکس برا همه خاله های مهربونی  که می گفتن چرا از  رادین عکس نمی ذاری .   ...
21 مهر 1391

رادین فعال

رادین جوجو این روزا حسابی شیطون شدی  مامانم . حالا دیگه تند تند سینه خیز می ری  و تمام  قسمتهای خونه رو حسابی وارسی می کنی  و چیزای جالبی هم کشف می کنی .دیکه وا قعا یک دقیقه هم نمی شه تنهات گذاشت چون هر لحظه از یه جایی سر در میاری  جیگر طلا.  و.لی با وجود این همه فعالیت متا سفانه دوباره افتادی رو دور غذا نخوردن و هر قاشق غذا رو باید با هزار فیلم و ادا و شکلک در اوردن بهت بدم ....گرچه  دکترت معتقده که تو این سن کاملا طبیعیه ولی واقعا امیدوارم وضعیت غذا خوردنت درست بشه... وقتی بهت می گیم رادین موش موشک خیلی با مزه دهنتو جمع می کنی و میشی یه موش کوچولوی  با مزه ی خاستن...
18 مهر 1391

علاقه های پسرونه

تو یه مقاله مطلبی رو خوندم که توش نوشته شده بود  که این ما  بزرگتر ها هستیم که با  رفتارهامون مثل خریدن اسباب بازیهای مختص دخترا یاپسرا  و یا تشویق بچه هامون وقتی یه کار خاص دخترونه یا پسرونه (البته از نظر ما ) انجام میدن  از همون بچگی این نقشها رو به اونها یاد میدیم و تو ذهنشون جا میندازیم.  ولی رادین واقعا با این ماشین کوچولو بیشتر از هر اسباب بازی دیگه ایی سرگرم میشه و با هاش بازی می کنه                              ...
17 مهر 1391

رادین جون و علی اقا

قبل از برگشتن از مسافرت یک ماهه  یه سر هم خونه خاله اینا رفتیم  و علی, یگانه پسر خاله رادین ,که حسابی هم اونو دوست داره خیلی از دیدن رادین و مبینا خوشحال شد.علی مهربونمون  مدتی که ما خونه مامان بزرگ بودیم هر وقت میومد اونجا حسابی سر رادین رو گرم می کرد و مواظبش بود  .البته رادین هم از این همراهی خیلی خوشحال به نظر می رسید...     اینم یه عکس از علی خوشگلمون ...
2 مهر 1391
1